بیانات در نشست سیاسی انتخاباتی «تواصی به حق»
آیت الله محمود رجبی روز ۱۹ خرداد ۱۴۰۰ در نشست سیاسی انتخاباتی «تواصی به حق» بیانات مهمی را پیرامون انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ و وظایف نخبگان جامعه در این انتخابات بیان داشتند که متن کامل آن به همراه صوت کامل آن منتشر میگردد.
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابی القاسم محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین
اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل ساعة ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلاً
تقدیم به روح مطهر امام عزیز و شهدای گرانقدر اسلام و اهمه علمای بزرگی که به گردن جامعه حق دارند به ویژه علامه مصباح صلواتی اهدا میکنیم.
دشمنی ابدی استکبار با نظام اسلامی
نظام اسلامی ما به دلایل مختلفی مورد دشمنی و توطئه دشمنان فراوانی است. از جمله موقعیت جغرافیایی سیاسی کشور ما مواهب طبیعیای که خداوند متعال به این کشور عنایت فرموده و به خصوص جهانبینیای که در این کشور مبنای عمل قرار گرفته که جهان بینیای است ضد استکباری، ضد استبدادی و طرفدار محرومین و مستضعفین و پشتیبان آنها. این مسأله سبب شده که دشمنان مختلفی به ویژه استکبار جهانی، صهیونیزم بینالملل و ایادی آنها در صدد براندازی این نظام باشند و انواع توطئهها را از آغاز انقلاب تا کنون داشتهاند و این دشمنی و کینهتوزی و توطئه ادامه هم خواهد داشت به تعبیر قرآن «وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىٰ يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا»[1]. دشمنان جهانبینی اسلام و این نظام که مبتنی بر این جهانبینی است همواره در صدد پیکار، جنگ، توطئه و تلاش برای نابودی این نظام خواهند بود تا آنجایی که بتوانند ما را از این ایدئولوژی جدا کنند. تا این نظام با این فرهنگ هست این پیکار هم وجود دارد و ادامه خواهد داشت.
راهکار مقابله با تهدیدات در نظامهای غیر اسلامی
کشورهایی که در قد و قواره کشور ما هستند، منهای آن فرهنگ غنی، منهای عنایات الهی، منهای ویژگیهای خاص مردم ما که برخواسته از همان فرهنگ هست، برای مقابلۀ با این نوع تهدیدات و همچنین بحرانهای داخلی، یا وابسته به کشور دیگری، ابرقدرتی میشوند و با پشتیبانی آنها مشکلاتشان را حل میکنند؛ یا در بحرانهای داخلی به دلیل اینکه بر اساس دکترین خودشان برای استبداد را اشکالی نمیبینند؛ با استبداد سیطره پیدا میکنند و کشورشان را اداره میکنند.
البته در کنار این هم استحمار و پایین نگه داشتن سطح فرهنگی مردم در تبلیغات و طراحیهایی که میکنند، هم کمک میکند که یک عده از مردم را با این تبلیغات پوشالی متقاعد کنند؛ و یا با اعلام تهدیدهایی که ممکن است در اثر دگرگونی در نظام به وجود بیاید، مردمشان را متقاعد کنند که با نظام موجود همراهی کنند.
امداد الهی و پشتیبانی مردم؛ دو راه مقابله با تهدیدات در نظام اسلامی
اما نظام ما از یک جهت بنای بر استقلال دارد. بنابراین اینکه بخواهد متکی به یک قدرت خارجی باشد از منظر فرهنگ دینیاش پذیرفته نیست «وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا»[2] و از طرف دیگر هم استبداد را نفی میکند و این را نمیپذیرد که در سایۀ استبداد ملت را به یک مسیری راهبری کند. استحمار و مستضعف فکری کردن مردم هم در منطق دینی ما پذیرفته نیست. بلکه همواره بر اساس آگاهی و بصیرت میخواهد ملت در این مسیر حرکت کنند. «قُلْ هذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي»[3]
پس آن عواملی که کشورهای دیگر میتوانستند برای صیانت از نظام و حل بحرانهایش و همچنین برای مقابله با تهدیدات خارجی از آنها استفاده کنند؛ در فرهنگی دینی ما پذیرفته نیست. وقتی اینچنین شد برای مقابله با این تهدیدها و برای حل چنین بحرانهایی که عرض کردیم همواره این نظام را تهدید میکند، به دو چیز این نظام میتواند متکی باشد:
یکی امدادهای الهی و عنایات حضرات معصومین (ع) که اگر جامعه و مسئولین نظام حرکت و عملشان طبق موازین دینی باشد؛ این عنایات شامل حال این نظام خواهد شد.
یکی هم مردم است. پشتوانه مردمی است که می تواند این نظام را در برابر تهدیدهای خارجی و بحرانهای داخلی کمک کند. این هم از منطق دین برخواسته است. خود قرآن به پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) میفرماید: «هُوَ الَّذي أَيَّدَكَ بِنَصرِهِ وَبِالمُؤمِنينَ»[4] خداوند پیامبر (ص) را هم تایید میکند؛ اما یکی با یاری خودش، یکی هم با مومنینی که با او هستند. بنا و سنت الهی این نیست که همواره برای نظام اسلامی و حتی برای پیامبر خودش (ص) همیشه امدادهای غیبی بفرستند؛ بلکه باید مؤمنینی باشند پای کار که در عرض امداد الهی و تأییدات الهی و نصرت الهی اینها هم پیامبر (ص) را کمک کنند. بنابراین نظام ما که یک نظام اسلامی است دو پشتوانه، پشتوانۀ اصلیش هست. یکی تاییدات خداوند و نصر خداوند که مکرر مقام معظم رهبری میفرمایند به وعدههای الهی باید خوشبین بود باید حسن ظن داشت. اگر خداوند میفرماید: «إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُركُم»[5] باید باورمان بیاید و باید به آن اعتنا کنیم و اهتمام بورزیم. یکی هم مردم هست.
دلیل تأکید امام (ره) و رهبر معظم انقلاب بر جمهوریت
یکی از دلایلی که امام عزیز ما و رهبر عزیز ما تأکید بر جمهوریت و نقش مردم و حضور مردم در نظام جمهوری اسلامی دارند همین هست. یعنی این برخواسته از منطق دینی ما و از تحلیل عقلانی و تجربی است که این رهبران عزیز ما برگرفتهاند و به ما عرضه میکنند. بنابراین جمهوریت نظام چیزی نیست که بگوییم ساختۀ تفکر غربی است؛ نه! اگر بنا است این نظام با مؤمنین تایید شود، پس باید روی حضور حداکثری مردم مؤمن در عرصههای مختلف تأکید شود.
لذا میبینید امام (ره) چقدر روی مردم تأکید میکند. البته این در چارچوب فرهنگ دینی است خیلی روشن هست جمهوریت نظام ما در چارچوب دین اسلام هست و جمهوریت نظام ما منهای اسلام پذیرفتنی نیست. اما به هر حال مردم و جمهوریت یک نقش اساسی در نظام دینی ما هم به لحاظ تحلیل عقلانی هم به لحاظ تجربی هم به لحاظ تعالیم دینی هم به لحاظ قانون اساسی دارند.
اهمیت انتخابات برای دشمنان نظام اسلامی
باز اینکه امام عزیز ما و رهبر عزیز ما روی حضور حداکثری مردم در انتخابات تأکید میکنند یکی از دلایلش همین میتواند باشد که حضور مردم در انتخابات مظهر رسمی پشتیبانی مردم از نظام است و غیر از اینکه مظهر هست واقعا هم، در تقویت نظام نقشآفرین و اثرگذار است. شما تمام انتخاباتهایی که ما داشتهایم را ببینید. دشمنان چشمشان دوخته میشود به اینکه انتخابات چگونه رخ میدهد و از قبل برنامهریزی میکنند، طراحی میکنند، دیگر صریح اعلام میکنند که انتخابات برای ما مهم است و هم بعد از اینکه حضور حداکثری مردم رخ میدهد ادبیاتشان با قبل انتخابات عوض میشود، مواضعشان متفاوت میشود. البته اینکه چه کسی انتخاب بشود هم تاثیر دارد. اگر ببینند یک کسی میآید در رأس کار که مدافع جدی و پراپاقرص نظام است، برایشان خیلی فرق میکند. ولی به هر حال حضور حداکثری هم مهم است. لذا مدام دشمنان ما همواره تا آنجایی که توانستهاند تلاش کردند تبلیغ کردند کار کردند که مردم حضور حداکثری نداشته باشند و یکی از دلایل تحریمها همین است که مردم از نظام فاصله بگیرند. تبعا وقتی تحریمها بتواند اثر بگذارد اثرش را در حضور مردم خواهد داشت. این حضور مردم را کم میکند.
انتخابات نمایش رسمی دفاع مردم از نظام
بنابراین انتخابات یک نمایش رسمی دفاع مردم از نظام جمهوری اسلامی است. به همین جهت هم رهبر عزیزمان امام عزیزمان مکرر در هر موقعیتی که مسائل انتخابات مطرح شده، روی حضور حداکثری، روی اینکه وظیفه هست، روی اینکه تکلیف هست تأکید کردهاند.
معنای حق بودن انتخابات
رهبر عزیز ما صریحاً فرمودند انتخابات هم حق هست و هم تکلیف. حق هم به دو معناست؛ یکی اینکه من حق دارم در سرنوشت خودم تأثیر داشته باشم، نقش داشته باشم. یکی هم این هستش که این یک حق الناس هست. اگر شما حضور پیدا نکردید و نظام دچار مشکل شد، در اینکه حقوق دیگران که ضایع میشود شما سهیم هستید؛ شما حقوق مردم را ضایع کردید.
اگر شما حضور پیدا کردید و به انتخاب اصلح اهمیت ندادید و یک منتخب غیر اصلحی یا ناصالحی آمد و حقوق مادی و معنوی را از بین برد، منی که شرکت نکردم من هم مسؤولم. فقط این نیست که بگوییم حق من بود و خب من شرکت نکردم. حق دیگران هم هست. به یک تعبیر دیگر یک تکلیفی روی دوش ما است نسبت به حقوق دیگران. بنابراین حق است این انتخابات به دو معنا.
انتخابات، تکلیفی دینی، انقلابی و ملی
انتخابات تکلیف هم هست. هم تکلیف دینی است، هم تکلیف انقلابی است و هم تکلیف ملی است. به لحاظ دینی امام عزیزمان فرمود حفظ نظام اسلامی از اوجب واجبات است. بزرگان دیگر هم گفتهاند دست کم گفتهاند از مهمترین واجبات است. خب حضور مردم در عرصۀ انتخابات و انتخاب اصلح بدون شک در حفظ نظام اثر دارد. و از آن طرف عدم حضورشان، در اینکه این نظام دچار مخاطره بشود و حتی به براندازی برسد بدون شک اثر دارد.
یعنی ماهایی که در امور شرعیمان رجوع میکنیم به مراجع تقلید – بالاخره مؤمنین باید در تمام شؤون زندگیشان یک مرجع تقلید داشته باشد و از او تقلید کند – همه این مراجع تصریح میکنند که دفاع از نظام اسلامی واجب است بلکه اوجب واجبات است یا مهمترین واجبات است. همۀ اینها تأکید میکنند بر حضور در انتخابات. ما در مسائل دیگرمان به اینکه یک مرجع تقلید بگوید فتوای من این هست میپذیریم؛ اگر متدین باشیم تمام امور زندگیمان را با او [چک میکنیم]. این است دیگر؛ حالا اگر یک امری را تمام این مراجع میگویند واجب است، نمیگویند واجب است میگویند از اوجب واجبات است؛ شخصیتی مثل حضرت امام (ره) میگوید، مثل مرحوم نائینی (ره) میگوید، مثل دیگران، [آن وقت اگر عمل نکنیم] ما چه حجتی داریم؟ چه جوابی روز قیامت در پیشگاه خدا داریم؟ چه بهانهای میتوانیم اصلا بیاوریم؟ هیچ بهانهای تصور نمیشود که بگوییم آنجا یک چنین جوابی میدهیم. بنابراین وظیفۀ دینی است. بر هر کسی که اعتقاد به فرهنگ غنی اسلام و مکتب اهل بیت (ع) دارد واجب شرعی است. همانطوری که در همۀ زمینههای دیگر حکم و فتوای مرجع را میپذیریم در اینجا هم مراجع و هم سایر عالمان دینی هم سایر دانشمندان این مکتب میگویند حفظ نظام واجب است و حضور مردم پای صندوقهای رأی مصداق آن اوجب واجبات میشود. یا مقدمۀ آن اوجب واجبات میشود.
شرکت در انتخابات، وظیفهای انقلابی
به لحاظ انقلابی هم اگر کسی نگاه کند که انقلاب ما اصلا برای چی رخ داد؟ این همه خونهای پاک برای چی ریخته شد؟ این همه جانبازان عزیز برای چی آمدند به میدان؟ این همه مدافعان حرم برای چی آمدند؟ آیا ما هیچ احساس مسئولیتی در برابر این همه خونهای پاک، این همه انسانهای پاک و خالص که بدون هیچ چشمداشتی و صرفاً به خاطر خدا آمدند و همۀ هستیشان را فدا کردند، نداریم؟ همه آمدند برای این نظام، همه آمدند برای حفظ این نظام. ما به لحاظ انقلابی و خونهای شهدا و جانبازان و مشکلات خانوادههای شهدا و خانوادههای جانبازان که هنوز هم ادامه دارد و هنوز هم تحمل میکنند در پیشگاه خدا چه جوابی داریم؟ بگویند اینها رفتند خیلی خوب ما هم وظیفهای نداریم!
شرکت در انتخابات، وظیفهای ملی
و به لحاظ ملی باز وظیفه ماست. ما اگر دین را هم صرف نظر کنیم، این همه خونهای شهدا و معلولین و مجروحین و خانوادۀ شهدا و خانوادۀ جانبازان و مشقات و سختیها را همه را بگذاریم کنار؛ در یک کشوری زندگی میکنیم و یک نظامی مستقر هست. خب نظامهایی که در طول تاریخ بر این کشور حاکم بود و در شرایط ما بوده را بررسی کنند. یعنی با یک دشمنان اینچنینی با یک شرایط اینچنینی، مقایسه کنند ببینند آیا این نظام، نظامی نیست که از بیش از همه برای این ملت مفید و سودمند بودهاست؟ به لحاظ پیشرفتهای مختلف علمی و سایر زمینهها، هیچ نظامی اینچنین نبوده است. به لحاظ صیانت و حفظ از مرزهای این کشور، به لحاظ امنیت، به لحاظ استقلال به لحاظ اقتدار. بله؛ ممکن است یک کشورهای بسیار گستردهای در یک دورانهایی بودهاند با امکانات فراوان بدون دشمنان اینچنینی، بدون عزم راسخ بر پیاده کردن نظام بر اساس و مبتنی بر ولایت فقیه و فرهنگ اهل بیت، یک موفقیتی هم داشتهاند. اما مقایسه که میکنیم باید با تمام ویژگیها مقایسه کنیم. بدون شک هیچ نظامی در قد و قوارۀ نظام ما با خصوصیتهای نظام ما با تهدیدات داخلی و خارجی دشمنان ما وجود نداشته که به این مقدار موفق باشد و بتواند به رغم مدیران نالایقی که آمدند و ضربه زدند، به رغم جاسوسان فراوانی که نفوذ کردند در عین حال [اینقدر رشد کرده باشد]. مقام معظم رهبری هم فرمودهاند که دستاوردهای نظام و کارآمدی نظام بینظیر است. اگر یک کسی عرق ملی هم داشته باشد باید برای حفظ این نظام تلاش خودش را بکند. بنابراین ما هم به لحاظ دینی، هم به لحاظ انقلابی هم به لحاظ عرق ملی هرکسی باید هرچه میتواند از این نظام دفاع کند.
خطر جدی است!
برای حفظ این نظام برای تقویت این نظام برای حل مشکلات و بحرانهایی که پیش میآید برای این نظام، هیچ بهانهای هیچ عذری وجود ندارد و عرض کردیم که راهش یکی از راههای مهمش حضور در انتخابات است. خب؛ حالا این انتخابات امسال ما همه مستحضریم که دولتی که سر کار بوده چه کرد. چه وضعیتی به لحاظ دنیایی مردم پیش آورد و به لحاظ دینی و فرهنگ دینی و ارزشهای اخلاقی و … .
آنهایی که آمدهاند نه قانون برایشان مطرح است و نه ارزشهای دینی و اخلاقی. اینها اگر بیایند و ادامه بدهند بدون شک خسارتهایی که وارده شده است چندین برابر خواهد شد. الان دارند اعلام میکنند. چیز پنهانی نیست که بگوییم نمیدانیم چه خواهند کرد؟ وعدههایش را میدهند و اعلام میکنند. [در مناظرات] بر خلاف قوانین مناظرات عمل میکنند. بر خلاف ارزشهای اسلامی عمل میکنند، صریحا دروغ میگویند. صریحا قوانین را رعایت نمیکنند؛ قوانین را و مسئولینی که مجری قانون هستند را صریحا زیر سؤال میبرند. این طیف اگر سر کار بیاید چه خواهد شد؟ آیا این نظام اقتدارش باقی خواهد ماند؟ آیا ارزشهایش باقی میماند؟ این است که موقعیت انتخابات کنونی موقعیت بسیار حساسی است به لحاظ حفظ نظام به لحاظ حفظ اسلام به لحاظ حفظ ارزشهای انقلابی. شما ببینید کدامیک از اینهایی که ادامه دهنده وضع موجود هستند یک اشارهای به یکی از ارزشهای اسلامی کرد؟ از جمهوریت حرف میزنند؛ [اما] از اسلامیت چیزی بود در اینها؟! ارزشهای اخلاقی چیزی بود در اینها؟! [خطر این است که] یک چنین کسی بیاید سکان کشور را به دست بگیرد، ما چه وظیفهای داریم؟! و با این فضای جنگ روانیای که اربابانشان با واسطه و بیواسطه بهشان میگویند، مزدوران داخلیشان کمکشان میکنند، خطر جدی است! کسی فکر نکند که یک نظرسنجیهایی کردهاند چنین است. خیالمان راحت است نه اینجوری نیست. اتفاقا همینها دارند همین را القا میکنند که بله معلوم است [نتیجه انتخابات]. نشود که ما خدای نکرده دچار خامی بشویم و یا از این نظرسنجیها به یک نتایجی برسیم و بعد بگویم حالا الحمدلله وضعیت خوب است.
لزوم استفاده حداکثری از تمام توان
وضعیت بسیار حساس هست و هرکسی هر توانی که دارد باید به میدان بیاورد. هر توانی که دارد. هر زمینهای که هست ازش استفاده کند، زمینههایی که وجود ندارد خلق کند. یعنی ما نباید منتظر باشیم ببینیم که زمینهای [فراهم] شد کسی گفت که بیا آقا یک جایی هم هست حالا بروید یک تبلیغی بکنید. [و اگر چنین نشد] بگویم حالا خب نبود دیگر. ما گفتیم آمادگی داریم.
ما وظیفهمان هست برویم زمینهها را خلق کنیم. و اگر کوتاهی کنیم و خدای نکرده یک کسانی بیایند در رأس قرار بگیرند که میشناسیمشان؛ بدون شک در تمام تبعات و سیئات اینها ما شریک هستیم؛ هیچ تردیدی نیست. خب حالا ممکن است مقدماتی بخواهد که ما حضور پیدا کنیم. مقدمات را هم برویم فراهم کنیم. مگر اینکه یک کسی هیچ مقدمهای را نمیتواند فراهم کند، هیچ کس هم زمینهای هم برایش فراهم نکرد. – که این فرض محال است به نظر من –. نه اینکه بگوییم میسور نیست. هرکسی حتما میتواند نقشآفرین باشد. بیاییم به عنوان وظیفه دینیمان به عنوان واجب شرعیمان، منتظر این نباشیم که بگوییم [کارمان] تعطیل بشود یا اینکه مثلا از امکانات خاصی استفاده بشود. اگر بود خیلی خب استفاده کنیم؛اما اگر کسی میتواند و نقشآفرینیش منوط به این است که مرخصی بگیرد و برود؛ باید مرخصی بگیرد؛ مقدمۀ واجب است.
هم خودمان کار کنیم هم دیگران را تشویق کنیم به کار کردن
به هر حال من عرضم این است که ما به لحاظ دینی – الحمدلله همۀ عزیزان بیشتر از من دغدغۀ دین دارند – اگر ما میخواهیم خود مکتب اهل بیت (ع) باقی بماند، خود اسلام بخواهیم باقی بماند؛ الان صحنۀ پیکار است و با حداقلها و حد میسورها کار پیش نمیرود؛ باید به حداکثرها فکر کرد. هم وظیفه داریم خودمان کار انجام دهیم؛ هم وظیفه داریم دیگران را [تشویق کنیم]؛ یعنی هر یک از ما وظیفه داریم طلاب دیگر را، اساتید دیگر را، شاگردان خودمان را تشویق کنیم و به آنها بگوییم یک وظیفۀ دینی است و هر یک از آحاد مردم متدین وظیفه دارند غیر از خودشان دیگران را هم بیاورند [پای کار]. «فَاستَقِم كَما أُمِرتَ وَمَن تابَ مَعَكَ»[6] وظیفۀ پیامبر بود که امت را هم پایکار نگه دارد. وظیفۀ هر یک از ما هست که ما روحانیون لااقل – که خودمان را وارثان پیامبر (ص) میدانیم – فقط وظیفۀ خودمان نیست، بلکه باید امت را پای صحنه بیاوریم.
وظیفه خطرناک و در عین حال نویدبخش
به هر حال من عرضم این است که این یک وظیفۀ بسیار حساس خطرناک و در عین حال بسیار نویدبخش که اگر ما وظیفهمان را انجام بدهیم، حتما امدادهای الهی خواهد آمد. حتما عنایات حضرات معصومین (ع) خواهد آمد، حتما وعدههای الهی محقق خواهد شد. حتی در اینکه گاهی میگویند ممکن است رئیس جمهوری بیاید خوب هم باشد اما نتواند کار کند [نصرت الهی خواهد بود]. یعنی اگر ما وظیفهمان را انجام دادیم، این وعدۀ الهی است که نتیجه قطعی خواهد بود. اگر نگرانیای باشد این است که ما خدای نکرده وظیفهمان را انجام ندهیم، کوتاهی کنیم، به حداقلها اکتفا کنیم، فکر اسقاط تکلیف باشیم. نه! اینجا جایی است که باید فکر تلاش حداکثری با تمام توان باشیم.
باز یاد کنیم از علامه مصباح (ره) که آنجایی که وظیفه بود – در پیام مقام معظم رهبری هم این مطلب بود – با تمام توانشان پای کار میآمدند. یعنی من یقین دارم بیش از آن در توان ایشان نبود. خب این الگوی ماست، حضرت علامه مصباح رضوان الله تعالی علیه و قدس الله نفسه الزکیه. به هر حال باید به میدان بیایم.
انتخابات فرصتی الهی
انتخابات دیگر تکرار نمیشود، دیگر این فرصت مصداق روایت «انتَهِزوا فُرَصَ الخَیر» هست. از آنهایی است که «تمُّر مرِّ السَحاب»[7] هست. این شاید لطف خداست که یک چنین شرایط حساسی را پیش آورده که بیایم به میدان و خود را در معرض نسیم رحمت الهی قرار دهیم. این فرصت را باید غنیمت شمرد. باید از خدای ناکرده کوتاهی این تکلیف نگران بود و این تکلیف را با تمام توان باید انجام داد و مطمئناً با حضورِ با تمام توان، قلب مقدس حضرت بقیة الله (عج) از همۀ ما خشنود خواهد شد. باز به تعبیر علامه مصباح (ره) مطمئناً لبخندی بر لبان آن حضرت خواهد نشست و چه چیزی بالاتر از این؟ ما که خودمان را سرباز حضرت بقیة الله (عج) میدانیم مهمترین ارزش و نوید برای ما این است که یک لبخندی بر لبان آن حضرت بنشانیم و این عرصۀ انتخابات قطعاً چنین نتیجهای دارد؛ اگر ما وظیفهمان را انجام بدهیم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
[1]. سورۀ مبارکۀ بقره، ۲۱۷.
[2]. سورۀ مبارکۀ نساء، ۱۴۱.
[3]. سورۀ مبارکۀ هود، ۱۰۸.
[4]. سورۀ مبارکۀ انفال، ۶۲.
[5]. سورۀ مبارکۀ محمد (ص)، ۷.
[6]. سورۀ مبارکۀ هود، ۱۱۲.
[7] . نهجالبلاغه، حکمت ۲۰.